فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 319
سال ها پيروي مذهب رندان کردم ، تا به فتوي خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه ، قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم سايه اي بر دل ريشم فکن اي گنج روان ، که من اين خانه به سوداي تو ويران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقي و کنون ، مي گزم لب که چرا گوش به نادان کردم در خلاف آمد عادت بطلب کام که من ، کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم نقش مستوري و مستي نه به دست من و توست ، آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع ، گر چه درباني ميخانه فراوان کردم اين که پيرانه سرم صحبت يوسف بنواخت ، اجر صبريست که در کلبه احزان کردم صبح خيزي و سلامت طلبي چون حافظ ، هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
گر به ديوان غزل صدرنشينم چه عجب
،
سال ها بندگي صاحب ديوان کردم
تعبیر:
سعی و تلاش تو نتیجه خواهد داد و سرانجام به مقصود خود خواهی رسید. با دوستان مشورت کن و به سخنان دشمنان گوش فرا نده. دوست و دشمن را بشناس. عقل و تدبیر را در همه جا به کار ببند تا نادم و پشیمان نشوی. خدا را فراموش نکن.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 226
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود ، وين راز سر به مهر به عالم سمر شود گويند سنگ لعل شود در مقام صبر ، آري شود وليک به خون جگر شود خواهم شدن به ميکده گريان و دادخواه ، کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود از هر کرانه تير دعا کرده ام روان ، باشد کز آن ميانه يکي کارگر شود اي جان حديث ما بر دلدار بازگو ، ليکن چنان مگو که صبا را خبر شود از کيمياي مهر تو زر گشت روي من ، آري به يمن لطف شما خاک زر شود در تنگناي حيرتم از نخوت رقيب ، يا رب مباد آن که گدا معتبر شود بس نکته غير حسن ببايد که تا کسي ، مقبول طبع مردم صاحب نظر شود اين سرکشي که کنگره کاخ وصل راست ، سرها بر آستانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
،
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود
تعبیر:
صبر و استقامت و تحمل سختی ها، عاقبت تو را به آرزوهایت می رساند. گره ای که بر کارت افتاده است به خاطر غفلت تو و خیانت دوستان ظاهرالصلاح است. هر کس را محرم اسرار خود قرار نده. با تأمل و تعمق در کارها به پیروزی خواهی رسید.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 257
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير ، پيش شمع آتش پروا نه به جان گو درگير در لب تشنه ما بين و مدار آب دريغ ، بر سر کشته خويش آي و ز خاکش برگير ترک درويش مگير ار نبود سيم و زرش ، در غمت سيم شمار اشک و رخش را زر گير چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک ، آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گير در سماع آي و ز سر خرقه برانداز و برقص ، ور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گير صوف برکش ز سر و باده صافي درکش ، سيم درباز و به زر سيمبري در بر گير دوست گو يار شو و هر دو جهان دشمن باش ، بخت گو پشت مکن روي زمين لشکر گير ميل رفتن مکن اي دوست دمي با ما باش ، بر لب جوي طرب جوي و به کف ساغر گير رفته گير از برم وز آتش و آب دل و چشم ، گونه ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گير
حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را
،
که ببين مجلسم و ترک سر منبر گير
تعبیر:
با دوستان، صمیمی و با نزدیکان، یکرنگ باش و زندگی را با آسودگی و راحتی طی کن. به دوستان کمک کن تا در لحظات بحرانی به کمک تو بشتابند. در زندگی خانوادگی سختگیر نباش.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 484
تو مگر بر لب آبي به هوس بنشيني ، ور نه هر فتنه که بيني همه از خود بيني به خدايي که تويي بنده بگزيده او ، که بر اين چاکر ديرينه کسي نگزيني گر امانت به سلامت ببرم باکي نيست ، بي دلي سهل بود گر نبود بي ديني ادب و شرم تو را خسرو مه رويان کرد ، آفرين بر تو که شايسته صد چنديني عجب از لطف تو اي گل که نشستي با خار ، ظاهرا مصلحت وقت در آن مي بيني صبر بر جور رقيبت چه کنم گر نکنم ، عاشقان را نبود چاره بجز مسکيني باد صبحي به هوايت ز گلستان برخاست ، که تو خوشتر ز گل و تازه تر از نسريني شيشه بازي سرشکم نگري از چپ و راست ، گر بر اين منظر بينش نفسي بنشيني سخني بي غرض از بنده مخلص بشنو ، اي که منظور بزرگان حقيقت بيني نازنيني چو تو پاکيزه دل و پاک نهاد ، بهتر آن است که با مردم بد ننشيني سيل اين اشک روان صبر و دل حافظ برد ، بلغ الطاقه يا مقله عيني بيني
تو بدين نازکي و سرکشي اي شمع چگل
،
لايق بندگي خواجه جلال الديني
تعبیر:
از هوا و هوس خود پیروی نکن، وگرنه پشیمان و نادم می شوی. در هنگام بروز مشکلات صبر و شکیبایی نداری. قدر خود و ارزش های خود را بدان. در انتخاب دوست دقت کن تا آنکه گمراه نشوی. در کارهای خود دقیق باش و نقاط ضعفت را بشناس و در برطرف کردن آنها کوشش کن.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 47
به کوي ميکده هر سالکي که ره دانست ، دري دگر زدن انديشه تبه دانست زمانه افسر رندي نداد جز به کسي ، که سرفرازي عالم در اين کله دانست بر آستانه ميخانه هر که يافت رهي ، ز فيض جام مي اسرار خانقه دانست هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند ، رموز جام جم از نقش خاک ره دانست وراي طاعت ديوانگان ز ما مطلب ، که شيخ مذهب ما عاقلي گنه دانست دلم ز نرگس ساقي امان نخواست به جان ، چرا که شيوه آن ترک دل سيه دانست ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم ، چنان گريست که ناهيد ديد و مه دانست حديث حافظ و ساغر که مي زند پنهان ، چه جاي محتسب و شحنه پادشه دانست
بلندمرتبه شاهي که نه رواق سپهر
،
نمونه اي ز خم طاق بارگه دانست
تعبیر:
زمانی پیروز و سرافراز خواهی شد که با سعی و تلاش و امید به خدا اقدام کنی. هر شکست مقدمه ی پیروزی است و تجربه های دیگران می تواند راهنمای تو باشد.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 467
زان مي عشق کز او پخته شود هر خامي ، گر چه ماه رمضان است بياور جامي روزها رفت که دست من مسکين نگرفت ، زلف شمشادقدي ساعد سيم اندامي روزه هر چند که مهمان عزيز است اي دل ، صحبتش موهبتي دان و شدن انعامي مرغ زيرک به در خانقه اکنون نپرد ، که نهاده ست به هر مجلس وعظي دامي گله از زاهد بدخو نکنم رسم اين است ، که چو صبحي بدمد در پي اش افتد شامي يار من چون بخرامد به تماشاي چمن ، برسانش ز من اي پيک صبا پيغامي آن حريفي که شب و روز مي صاف کشد ، بود آيا که کند ياد ز دردآشامي
حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد
،
کام دشوار به دست آوري از خودکامي
تعبیر:
ایام سختی و مصیبت تمام خواهد شد. در هنگام بلا باید صابر و شکیبا باشی. به سخنان هر کسی گوش فرا نده زیرا ممکن است تو را از هدفی که داری مأیوس و منحرف کنند. از انسان های متظاهر و ریاکار دوری کن اما خودپسند و مغرور هم نباش. واقع بین و عاقل باش.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 168
گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد ، بسوختيم در اين آرزوي خام و نشد به لابه گفت شبي مير مجلس تو شوم ، شدم به رغبت خويشش کمين غلام و نشد پيام داد که خواهم نشست با رندان ، بشد به رندي و دردي کشيم نام و نشد رواست در بر اگر مي طپد کبوتر دل ، که ديد در ره خود تاب و پيچ دام و نشد بدان هوس که به مستي ببوسم آن لب لعل ، چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد به کوي عشق منه بي دليل راه قدم ، که من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد فغان که در طلب گنج نامه مقصود ، شدم خراب جهاني ز غم تمام و نشد دريغ و درد که در جست و جوي گنج حضور ، بسي شدم به گدايي بر کرام و نشد
هزار حيله برانگيخت حافظ از سر فکر
،
در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد
تعبیر:
با همه ی سعی و کوشش به مقصود خود نرسیده ای اما نا امید نباش. با تعمق در گذشته و پیدا کردن نقطه ی ضعف خود می توانی به جبران مافات بپردازی. مشکلی نیست که آسان نشود.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 52
روزگاريست که سوداي بتان دين من است ، غم اين کار نشاط دل غمگين من است ديدن روي تو را ديده جان بين بايد ، وين کجا مرتبه چشم جهان بين من است يار من باش که زيب فلک و زينت دهر ، از مه روي تو و اشک چو پروين من است تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن کرد ، خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است دولت فقر خدايا به من ارزاني دار ، کاين کرامت سبب حشمت و تمکين من است واعظ شحنه شناس اين عظمت گو مفروش ، زان که منزلگه سلطان دل مسکين من است يا رب اين کعبه مقصود تماشاگه کيست ، که مغيلان طريقش گل و نسرين من است
حافظ از حشمت پرويز دگر قصه مخوان
،
که لبش جرعه کش خسرو شيرين من است
تعبیر:
آرزوهای بسیاری در سر داری. تا فرصت داری موقعیت را غنیمت بدان. ثابت قدم باش تا به مقصود برسی. سختی و مشکلاتی در سر راه خود می بینی که با صبر و توکل از سر راه تو برداشته خواهند شد.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 215
به کوي ميکده يا رب سحر چه مشغله بود ، که جوش شاهد و ساقي و شمع و مشعله بود حديث عشق که از حرف و صوت مستغنيست ، به ناله دف و ني در خروش و ولوله بود مباحثي که در آن مجلس جنون مي رفت ، وراي مدرسه و قال و قيل مساله بود دل از کرشمه ساقي به شکر بود ولي ، ز نامساعدي بختش اندکي گله بود قياس کردم و آن چشم جادوانه مست ، هزار ساحر چون سامريش در گله بود بگفتمش به لبم بوسه اي حوالت کن ، به خنده گفت کي ات با من اين معامله بود ز اخترم نظري سعد در ره است که دوش ، ميان ماه و رخ يار من مقابله بود
دهان يار که درمان درد حافظ داشت
،
فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود
تعبیر:
با دست روی دست گذاشتن و گله کردن از بخت و اقبال، کاری از پیش نمی رود. بهتر است به سعی و تلاش دوباره دست بزنی و از تجربیات دیگران استفاده کنی زیرا مقصود و هدف از تو دور نیست.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 240
ابر آذاري برآمد باد نوروزي وزيد ، وجه مي مي خواهم و مطرب که مي گويد رسيد شاهدان در جلوه و من شرمسار کيسه ام ، بار عشق و مفلسي صعب است مي بايد کشيد قحط جود است آبروي خود نمي بايد فروخت ، باده و گل از بهاي خرقه مي بايد خريد گوييا خواهد گشود از دولتم کاري که دوش ، من همي کردم دعا و صبح صادق مي دميد با لبي و صد هزاران خنده آمد گل به باغ ، از کريمي گوييا در گوشه اي بويي شنيد دامني گر چاک شد در عالم رندي چه باک ، جامه اي در نيک نامي نيز مي بايد دريد اين لطايف کز لب لعل تو من گفتم که گفت ، وين تطاول کز سر زلف تو من ديدم که ديد عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق ، گوشه گيران را ز آسايش طمع بايد بريد
تير عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
،
اين قدر دانم که از شعر ترش خون مي چکيد
تعبیر:
غرور و آبروی خود را به خاطر منافع کوچک و بی ارزش از دست نده. به آنچه داری قناعت کن و بلندپرواز نباش. در راه دوستی صادق و محکم باش.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 14
گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب ، گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار ، خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم ، گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست ، خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب مي نمايد عکس مي در رنگ روي مه وشت ، همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت ، گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو ، در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب
گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند
،
دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب
تعبیر:
در غم و اندوه به سر می بری و انتظار کمک و یاری داری. با مشورت دیگران می توانی به آرزوی خود برسی. باز هم لطف خداوند به یاری تو خواهد آمد.
فال حافظ روزانه یکشنبه 7 اردیبهشت 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 110
پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد ، وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد از راه نظر مرغ دلم گشت هواگير ، اي ديده نگه کن که به دام که درافتاد دردا که از آن آهوي مشکين سيه چشم ، چون نافه بسي خون دلم در جگر افتاد از رهگذر خاک سر کوي شما بود ، هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد مژگان تو تا تيغ جهان گير برآورد ، بس کشته دل زنده که بر يک دگر افتاد بس تجربه کرديم در اين دير مکافات ، با دردکشان هر که درافتاد برافتاد گر جان بدهد سنگ سيه لعل نگردد ، با طينت اصلي چه کند بدگهر افتاد
حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود
،
بس طرفه حريفيست کش اکنون به سر افتاد
تعبیر:
مسئولیتی که بر دوش گرفته اید بیش از اندازه ی توان و طاقت شماست. بهتر است که اعتدال در کارها را فراموش نکنید. در هر کاری صداقت را پیشه کن تا بتوانی به موفقیت دست پیدا کنی. با اطرافیان، با حیله و فریب رفتار نکن که این بسیار بد است و نتیجه ی منفی به دنبال دارد.